آیا بتهوون ناشنوا به دنیا آمد؟

آیا بتهوون ناشنوا به دنیا آمد؟
David Meyer

در ماه مه 1824، در اولین اکران سمفونی نهم بتهوون، تماشاگران تشویق شدیدی کردند. با این حال، از آنجایی که بتهوون در آن زمان تقریباً کاملاً ناشنوا بود، باید او را برگرداند تا تماشاگران تشویق کننده را ببیند.

بدون شک، آثار لودویگ ون بتهوون از جمله آثاری هستند که بیشترین اجرا را در رپرتوار موسیقی کلاسیک دارند که در سطح وسیعی از دوره کلاسیک به دوران رمانتیک. او سونات های پیانو را با مشکلات فنی فوق العاده ساخت و اجرا کرد.

همچنین ببینید: نمادهای قدرت آزتک و معانی آنها

پس آیا بتهوون ناشنوا متولد شد؟ نه، او ناشنوا به دنیا نیامده بود.

همچنین، برخلاف تصور رایج، او کاملاً ناشنوا نبود. او تا اندکی قبل از مرگش در سال 1827 هنوز صداهایی را در گوش چپ خود می شنید.

بتهوون در سال 1801 نامه ای به دوستش فرانتس وگلر نوشت که اولین مدرک مستندی بود که از سال 1798 (28 سالگی) به عنوان سالی که اولین علائم مشکلات شنوایی را تجربه کرد، حمایت کرد.

نقاشی از لودویگ ون بتهوون توسط جوزف کارل استیلر ساخته شده در سال 1820

کارل جوزف استیلر، مالکیت عمومی، از طریق ویکی‌مدیا کامانز

تا آن زمان، بتهوون جوان مشتاقانه منتظر یک حرفه موفق بود. مشکل شنوایی او در ابتدا عمدتاً گوش چپ او را تحت تأثیر قرار داد. او شروع به شنیدن وزوز و زنگ در گوشش کرد.

در نامه خود، بتهوون می نویسد که او نمی توانست صدای خوانندگان و نت های بلند موسیقی را بشنود.ابزار از راه دور؛ او باید خیلی به ارکستر نزدیک می‌شد تا نوازندگان را درک کند.

او همچنین اشاره می‌کند که در حالی که وقتی مردم به آرامی صحبت می‌کردند هنوز صداها را می‌شنید، اما نمی‌توانست کلمات را بشنود. اما اگر کسی فریاد می زد نمی توانستم تحمل کنم. [1]

با کاهش مداوم در شنوایی او، زمانی که در سال 1816 به 46 سالگی رسید، به طور گسترده اعتقاد بر این است که بتهوون کاملاً ناشنوا شده بود. اگرچه، همچنین گفته می‌شود که در سال‌های پایانی زندگی، او هنوز می‌توانست صدای پایین و صداهای بلند ناگهانی را تشخیص دهد.

چه چیزی باعث کاهش شنوایی او شد؟

علت کم شنوایی بتهوون به دلایل مختلف در طول 200 سال گذشته نسبت داده شده است.

از تب تیفوس، لوپوس، مسمومیت با فلزات سنگین، و سیفلیس سوم تا بیماری پاژه و سارکوئیدوز، او مانند بسیاری از مردان اواخر قرن 18 و اوایل قرن 19 از بیماری ها و بیماری های متعددی رنج می برد. [2]

بتهوون خاطرنشان کرد که در سال 1798 هنگامی که در محل کارش قطع شد، دچار یک حمله خشم شد. وقتی با عصبانیت از روی پیانو بلند شد تا در را با عجله باز کند، پایش گیر کرد و با صورت روی زمین افتاد. اگرچه این دلیل ناشنوایی او نبود، اما باعث کاهش شنوایی مداوم و تدریجی شد. [4]

از آنجایی که او از اسهال و درد مزمن شکمی (احتمالاً به دلیل اختلال التهابی روده) رنج می‌برد، مشکلات گوارشی خود را عامل ناشنوایی می‌دانست.

پس از مرگش،کالبد شکافی نشان داد که او یک گوش داخلی متسع شده بود، با ضایعاتی که در طول زمان ایجاد شده بود.

درمان هایی که او برای ناشنوایی جستجو کرد

از آنجایی که بتهوون بیماری معده داشت، اولین فردی که با او مشورت کرد، یوهان فرانک بود. یکی از اساتید محلی پزشکی، مشکلات شکمی خود را دلیل کم شنوایی او می دانست.

زمانی که داروهای گیاهی نتوانست شنوایی یا وضعیت شکمی او را بهبود بخشد، او در آب های دانوب حمام ولرم گرفت. توصیه یک جراح نظامی سابق آلمانی، گرهارد فون ورینگ. [3]

در حالی که او اظهار داشت که شروع به احساس بهتر و قوی‌تر کرده است، او اشاره کرد که گوش‌هایش دائماً در تمام روز وزوز می‌کنند. برخی از درمان‌های عجیب و غریب و ناخوشایند شامل بستن پوست‌های مرطوب به زیر بغل‌هایش بود تا زمانی که خشک شد و تاول‌هایی ایجاد کرد و او را به مدت دو هفته از نواختن پیانو دور نگه داشت. . در عوض، او به سمعک های مختلف مانند شیپورهای شنوایی خاص متوسل شد.

راه رفتن بتهوون در طبیعت، توسط جولیوس اشمید

ژولیوس اشمید، دامنه عمومی، از طریق Wikimedia Commons

همچنین ببینید: 23 نماد برتر حقیقت با معانی

شغل بتهوون پس از کشف کاهش شنوایی

در حدود سال 1802، بتهوون به شهر کوچک هایلیگنشتات نقل مکان کرد و از کاهش شنوایی خود ناامید شد، حتی به فکر خودکشی بود. با آن کنار آمداین واقعیت که ممکن است در شنوایی او بهبودی حاصل نشود. او حتی در یکی از طرح‌های موسیقایی‌اش خاطرنشان کرد: «اجازه دهید ناشنوایی شما دیگر یک راز نباشد، حتی در هنر.» [4]

نقاشی لودویگ ون بتهوون در کتابخانه عمومی بوستون

L. Prang & شرکت (ناشر)، مالکیت عمومی، از طریق Wikimedia Commons

بتهوون با روش جدید خود در آهنگسازی شروع کرد. در این مرحله ساخته‌های او بازتاب ایده‌های فراموسیقی قهرمانی بود. آن را دوره قهرمانی نامیدند، و در حالی که او به آهنگسازی ادامه می داد، نواختن در کنسرت ها به طور فزاینده ای دشوار می شد (که یکی از منابع اصلی درآمد او بود). اشاره کرد که تا سال 1812 می توانست موسیقی و گفتار را به طور معمول بشنود.

او شروع به استفاده از نت های پایین تر کرد زیرا می توانست آن ها را واضح تر بشنود. برخی از کارهای او در دوره قهرمانی شامل تنها اپرای فیدلیو، سونات مهتاب و شش سمفونی او می شود. تنها در اواخر عمرش بود که نت های بلند به آهنگ هایش بازگشتند و نشان می دادند که او کارش را از طریق تخیلش شکل می دهد.

در حالی که بتهوون به اجرا ادامه می داد، آنقدر پیانوها را می کوبید تا بتواند بتواند. برای شنیدن نت هایی که در نهایت آنها را ویران کرد. بتهوون اصرار داشت که آخرین اثر خود، سمفونی نهم را رهبری کند.

از اولین سمفونی در سال 1800، اولین کار اصلی ارکستر او، تا آخرین سمفونی نهم اودر سال 1824، او با وجود اینکه از مشکلات جسمی بسیار رنج می برد، هنوز هم توانست حجم عظیمی از آثار تاثیرگذار را خلق کند. بتهوون را از ساختن موسیقی منع نکنید.

او تا سالهای آخر عمرش به نوشتن موسیقی ادامه داد. بتهوون احتمالاً هرگز حتی یک نت از شاهکار خود، سمفونی شماره 9 نهایی در د مینور را نشنیده بود. [5]

به‌عنوان مبتکر فرم موسیقی، با گسترش دامنه کوارتت‌های زهی، کنسرتو پیانو، سمفونی و سونات پیانو، مایه تاسف است که او مجبور شد سرنوشت سختی را تجربه کند. با این حال، موسیقی بتهوون همچنان در آهنگسازی های امروزی نیز به چشم می خورد.




David Meyer
David Meyer
جرمی کروز، یک مورخ و مربی پرشور، ذهن خلاقی است که در پس وبلاگ جذاب برای دوستداران تاریخ، معلمان و دانش آموزان آنها قرار دارد. جرمی با عشقی عمیق به گذشته و تعهدی تزلزل ناپذیر به گسترش دانش تاریخی، خود را به عنوان منبع قابل اعتماد اطلاعات و الهام معرفی کرده است.سفر جرمی به دنیای تاریخ در دوران کودکی او آغاز شد، زیرا او مشتاقانه هر کتاب تاریخی را که به دستش می رسید می خورد. او که مجذوب داستان های تمدن های باستانی، لحظات مهم در زمان، و افرادی بود که دنیای ما را شکل دادند، از همان دوران کودکی می دانست که می خواهد این اشتیاق را با دیگران به اشتراک بگذارد.جرمی پس از اتمام تحصیلات رسمی خود در تاریخ، شغل معلمی را آغاز کرد که بیش از یک دهه طول کشید. تعهد او به پرورش عشق به تاریخ در میان شاگردانش تزلزل ناپذیر بود، و او پیوسته به دنبال راه‌های نوآورانه برای درگیر کردن و مجذوب کردن ذهن‌های جوان بود. او با شناخت پتانسیل فناوری به عنوان یک ابزار آموزشی قدرتمند، توجه خود را به حوزه دیجیتال معطوف کرد و وبلاگ تاریخ تأثیرگذار خود را ایجاد کرد.وبلاگ جرمی گواهی بر تعهد او برای قابل دسترسی و جذاب کردن تاریخ برای همه است. او از طریق نوشتن شیوا، تحقیقات دقیق و داستان سرایی پر جنب و جوش خود، به وقایع گذشته روح می بخشد و به خوانندگان این امکان را می دهد تا احساس کنند که گویی شاهد وقوع تاریخ هستند.چشم هایشان. خواه این یک حکایت نادر شناخته شده باشد، چه تحلیلی عمیق از یک رویداد تاریخی مهم، یا کاوشی در زندگی شخصیت های تاثیرگذار، روایت های گیرا او طرفداران اختصاصی را به خود جلب کرده است.جرمی فراتر از وبلاگ خود، همچنین به طور فعال در تلاش‌های مختلف حفاظت از تاریخی مشارکت دارد و با موزه‌ها و جوامع تاریخی محلی همکاری نزدیک دارد تا اطمینان حاصل شود که داستان‌های گذشته ما برای نسل‌های آینده محافظت می‌شود. او که به خاطر سخنرانی‌های پویا و کارگاه‌های آموزشی برای سایر معلمان شناخته می‌شود، دائماً تلاش می‌کند تا دیگران را برای کاوش عمیق‌تر در ملیله‌های غنی تاریخ ترغیب کند.وبلاگ جرمی کروز به عنوان شاهدی بر تعهد تزلزل ناپذیر او برای قابل دسترسی، جذاب و مرتبط کردن تاریخ در دنیای پرشتاب امروز است. او با توانایی عجیب خود در انتقال خوانندگان به قلب لحظات تاریخی، همچنان به پرورش عشق به گذشته در بین علاقه مندان به تاریخ، معلمان و دانش آموزان مشتاق آنها ادامه می دهد.