کشتی غرق شده سنت پل

کشتی غرق شده سنت پل
David Meyer
و دارای یک بندر امن است. یا اینکه کاستر و پولوکسکه راه تابستانی را رفته بودند - مصر، قبرس، کرت، ایتالیا - در مالت مدرن زمستان گذرانده بودند و در آنجا با پل ملاقات کردند؟

سومین و آخرین نکته من به این کلمات مربوط می شود. از لوقا: "آنها زمین را نشناختند".

به نظر من عجیب است. من فکر می کنم حداقل یک نفر از دویست و هفتاد و شش نفر در کشتی باید مالت را می شناختند زیرا این بندری است که توسط نویسندگان باستانی ذکر شده است.

شبکه های تجارت دریایی باستانی & هاب های میان وجهی

در حدود سال 62 پس از میلاد، سنت پل در مسیر خود از اورشلیم به رم بود که کشتی غلات مصری اسکندریه که او و لوقا در آن مسافر بودند با باد شدید و طوفانی در سواحل جنوبی کرت مواجه شد.

ابرها به قدری سنگین بودند که کشتی نمی توانست توسط "خورشید یا ستارگان" حرکت کند و به مدت دو هفته در دریا گم شد تا اینکه سرانجام به جزیره ای نزدیک شد و "در مکانی بین دو دریا" به گل نشست.

کشتی "توسط نیروی امواج ویران شد" و کل دویست و هفتاد و شش نفر او با خیال راحت به ساحل رسیدند. در اینجا متوجه شدند که این جزیره بالیτη یا به انگلیسی Melita نامیده می شود.

این داستان در عهد جدید، در اعمال رسولان، فصل 27 یافت می شود. سنت لوقا، که آن را نوشت، به دقت در جزئیات شهرت داشت، و داستان او اغلب مورد توجه قرار می گیرد. دقیق ترین گزارش از یک کشتی شکسته باستانی که تاکنون ثبت شده است.

اما ملیتا کجا بود؟

حداکثر چهار رقیب باستانی برای این جزیره بحث‌برانگیز وجود داشت، اما امروز این بحث به نفع دو نفر، مالت و ملجت، در نزدیکی دوبرونیک در کرواسی، حل شده است.

در قرن شانزدهم، شوالیه‌های قدرتمند سنت جان از رودس به مالت نقل مکان کردند و مالتا را به عنوان ملیتای سنت پل اعلام کردند. در آن روزها، داشتن یک قدیس معروف در کشتی بسیار بزرگ بود و حتی امروز، تمام انجیل ها می نویسند که پولس در مالت غرق شد.

بودنعادلانه، دوبرونیک نیز قدرتمند بود، بنابراین یک قدیس در اسلحه خانه آنها نیز خوب به نظر می رسید.

با کنار گذاشتن این رقابت برای لحظه ای، می خواهم به سه موضوعی که در مورد اعمال 27 به من مربوط می شود نگاهی بیندازم. اولاً، چرا لوقا این را نوشت: "از آنجایی که باد به ما اجازه نمی داد جلوتر برویم، ما به یک طرف کرت رفتیم"؟

همچنین ببینید: گلهایی که نماد وفاداری هستند

منظور او از "بیشتر رفتن" چه بود؟

بیایید به نقشه استاندارد سفر پل که در آن کشتی در مالت غرق شده است نگاهی بیندازیم:

نقشه استاندارد سفر پل

لوقا مسیر آنها را ثبت می کند: صیدا، بنادر در امتداد سواحل آسیا، سمت پناهگاه قبرس، و دریای نزدیک کیلیکیه و پامفیلیا (ترکیه امروزی). در اینجا، در میرا، او و پل کشتی را به کشتی حامل گندم از اسکندریه که در راه رم بود، تغییر دادند.

سپس لوقا این کشتی را در حال حرکت در دریا در سواحل کنیدوس ثبت می کند. در این نقطه است که او می نویسد: «باد به ما اجازه نمی داد بیشتر برویم»، بنابراین آنها به سمت جنوب از کیپ سالمون در انتهای شرقی کرت عبور کردند و در امتداد ساحل جنوبی آن، جایی که طوفان رخ داد، ادامه دادند.

این مسیر مهم است زیرا ما از ماجراهای یک کشتی غلات دیگر، Isis یاد می گیریم که مسیر معمولی یک کشتی رومی اغلب به چه شکل بوده است. در حدود سال 150 بعد از میلاد Isis که دو برابر کشتی پولس تعداد افراد را حمل می کرد، نیز مصر را ترک کرد تا محموله گندم خود را به رم ببرد.

آنها با یک بادبان به راه افتادندباد معتدل از [اسکندریه] و آکاماس ( دماغه غربی قبرس) را در روز هفتم دید. سپس باد غربی برخاست و آنها را تا صیدا به شرق بردند.

بعد از آن برای باد شدید وارد شدند و روز دهم آنها را از طریق تنگه به ​​جزایر چلیدون (بین قبرس و سرزمین اصلی ترکیه) آوردند. و در آنجا تقریباً به پایین رفتند ... [بعد از آن رفتند] به دریای آزاد در سمت چپ خود [سپس] از طریق دریای اژه حرکت کردند و در برابر بادهای اتسیا ایستادگی کردند تا اینکه در پیرئوس (بندر) لنگر انداختند. آتن) [در] هفتادمین روز سفر.

اگر [آنها] کرت را در سمت راست خود گرفته بودند، از کیپ Maleas (جنوب یونان) [ اجتناب می کردند، و تا آن زمان در رم بودند.

آثار لوسیان، جلد. IV: The Ship: or, The Wishes (sacred-texts.com)

همچنین ببینید: ورزش در قرون وسطی

بنابراین، به عبارت دیگر، برای استفاده از بادهای غالب، داعش می خواستند برای انجام این کار:

اما به دلیل آب و هوای بد، مجبور به انجام این کار شد:

من تعجب می کنم که چرا کشتی از اسکندریه ای که پولس در میرا سوار شد آنقدر از مسیری دور بود که داعش می خواست طی کند - مسیری که برای یک کشتی غلات مصری در راه رم قابل قبول به نظر می رسید.

نقشه استاندارد سفر سنت پل به رم در واقع درست نیست، زیرا دو کشتی بود، نه یک کشتی.

دوره ازکشتی دوم او که غرق شد ممکن است به درستی شبیه به این باشد:

احتمال دیگر این است که در سال برای حرکت ایمن خیلی دیر شده بود، بنابراین کشتی پل تصمیم گرفته بود که ساحل را در آغوش بگیرد. و به همین دلیل است که «باد به ما اجازه نداد جلوتر برویم»، زیرا آنها در واقع قصد داشتند به سمت غرب نزدیک به جزایر دریای اژه حرکت کنند و اصلاً به سمت جنوب به سمت دریای آزاد حرکت نکنند.

این نقشه ممکن است به این شکل باشد:

به نظر می رسد یک سفر طولانی و خطرناک فقط برای رساندن گندم به رم باشد، اما به عبارت دیگر دریای مدیترانه مملو از کشتی های غرق شده است.

کشتی‌های غلات رومی فاقد پاروهایی بودند که توسط بردگان بدبخت و کم‌تغذیه حمل می‌شد.

کشتی‌های رومی و دریانوردی – لاتین – YouTube

آنها یک بادبان و یک سکان داشتند. و در حالی که تعداد زیادی از آنها در تابستان به سلامت به سمت شمال به قبرس و سپس از غرب به رم رفتند، در پاییز بسیار در معرض بادهای خطرناک شمال شرقی قرار گرفتند.

کشتی لوقا و پل "چند روز به آرامی حرکت کرده بود و به سختی به سواحل (ترکیه امروزی) رسیده بود... زمان زیادی از دست رفته بود و کشتیرانی اکنون خطرناک بود زیرا حتی روزه سپری شده بود. این روزه روز کفاره یهودیان بود و در اواخر سپتامبر بود.

می‌خواهم بدانم که آیا در نوشتن «باد به ما اجازه نمی‌دهد بیشتر برویم» به این معنا بود که آنها قصد نداشتند مسیری را که در ابتدا داعش طی کرده بود بروند.می خواستم بگیرم که ابتدا قبرس را در سمت راست شما و سپس کرت را نگه داشت. اگر چنین است، آیا آنها قصد داشتند دماغه خائنانه Malea را شجاع کنند و در امتداد ساحل ادامه دهند تا به تنگه اوترانتو برسند و در نهایت به ایتالیا بروند؟

سه ماه پس از غرق شدن کشتی در ملیتا، پل و لوک با کشتی دیگری از غلات اسکندریه، Castor and Pollux به رم رفتند. این سوال دوم من است. چگونه به آنجا رسید؟

وقتی به تنگه اوترانتو بین ایتالیا و آلبانی رسیدید، جریان از سواحل شرقی دریای آدریاتیک بالا می رود و اولین جزیره بزرگی که به آن برخورد می کنید ملیتای باستانی دیگری است که امروز Mljet نامیده می شود، در نزدیکی دوبرونیک. به خاطر داشته باشید که، بدون پارو، اگر در پاییز کشتی می‌رفتید و گرفتار آب و هوای بد می‌شوید، ممکن است خود را در دام بادها و جریان‌ها بیابید، همانطور که لوقا به ما می‌گوید که پولس بود.

بنابراین، آیا مسیر Castor and Pollux می تواند به این شکل باشد؟

Caster and Pollux زمستان را در ملیتا گذراند، هر کجا ملیتا بود. ما می‌دانیم که کشتی‌ها در زمستان حرکت نمی‌کردند، بنابراین Caster و Pollux کاری را که Isis مجبور به انجام آن شده بود انجام می‌دادند - کاری که کشتی سنت پل قصد داشت انجام دهد. آیا مسیر مورد نظر خود را رها می کند؟

آیا ساحل را در آغوش گرفته بود، دچار مشکل شده بود و با جریان حرکت می کرد؟ Mljet کمی دورتر از مالت از کرت است، اما نه خیلی،




David Meyer
David Meyer
جرمی کروز، یک مورخ و مربی پرشور، ذهن خلاقی است که در پس وبلاگ جذاب برای دوستداران تاریخ، معلمان و دانش آموزان آنها قرار دارد. جرمی با عشقی عمیق به گذشته و تعهدی تزلزل ناپذیر به گسترش دانش تاریخی، خود را به عنوان منبع قابل اعتماد اطلاعات و الهام معرفی کرده است.سفر جرمی به دنیای تاریخ در دوران کودکی او آغاز شد، زیرا او مشتاقانه هر کتاب تاریخی را که به دستش می رسید می خورد. او که مجذوب داستان های تمدن های باستانی، لحظات مهم در زمان، و افرادی بود که دنیای ما را شکل دادند، از همان دوران کودکی می دانست که می خواهد این اشتیاق را با دیگران به اشتراک بگذارد.جرمی پس از اتمام تحصیلات رسمی خود در تاریخ، شغل معلمی را آغاز کرد که بیش از یک دهه طول کشید. تعهد او به پرورش عشق به تاریخ در میان شاگردانش تزلزل ناپذیر بود، و او پیوسته به دنبال راه‌های نوآورانه برای درگیر کردن و مجذوب کردن ذهن‌های جوان بود. او با شناخت پتانسیل فناوری به عنوان یک ابزار آموزشی قدرتمند، توجه خود را به حوزه دیجیتال معطوف کرد و وبلاگ تاریخ تأثیرگذار خود را ایجاد کرد.وبلاگ جرمی گواهی بر تعهد او برای قابل دسترسی و جذاب کردن تاریخ برای همه است. او از طریق نوشتن شیوا، تحقیقات دقیق و داستان سرایی پر جنب و جوش خود، به وقایع گذشته روح می بخشد و به خوانندگان این امکان را می دهد تا احساس کنند که گویی شاهد وقوع تاریخ هستند.چشم هایشان. خواه این یک حکایت نادر شناخته شده باشد، چه تحلیلی عمیق از یک رویداد تاریخی مهم، یا کاوشی در زندگی شخصیت های تاثیرگذار، روایت های گیرا او طرفداران اختصاصی را به خود جلب کرده است.جرمی فراتر از وبلاگ خود، همچنین به طور فعال در تلاش‌های مختلف حفاظت از تاریخی مشارکت دارد و با موزه‌ها و جوامع تاریخی محلی همکاری نزدیک دارد تا اطمینان حاصل شود که داستان‌های گذشته ما برای نسل‌های آینده محافظت می‌شود. او که به خاطر سخنرانی‌های پویا و کارگاه‌های آموزشی برای سایر معلمان شناخته می‌شود، دائماً تلاش می‌کند تا دیگران را برای کاوش عمیق‌تر در ملیله‌های غنی تاریخ ترغیب کند.وبلاگ جرمی کروز به عنوان شاهدی بر تعهد تزلزل ناپذیر او برای قابل دسترسی، جذاب و مرتبط کردن تاریخ در دنیای پرشتاب امروز است. او با توانایی عجیب خود در انتقال خوانندگان به قلب لحظات تاریخی، همچنان به پرورش عشق به گذشته در بین علاقه مندان به تاریخ، معلمان و دانش آموزان مشتاق آنها ادامه می دهد.